سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستی [خدا] برتر از ترس [از خدا [است . [امام صادق علیه السلام]
مشخصات مدیروبلاگ
 
سید محمد باقر آقایی[107]
برگ سبزی است تحفه ی درویش تقدیم به تو ای بهترین دوست بی عشق خمینی نتوان عاشق مهدی شد

خبر مایه

به نام خدا

امروز روز شهادت حضرت علی (ع) است. در این روز یک سوال پیش می آید؛ و آن این است که چه شد حضرت را شیعیانش کشتند. بله، خوارج هم شیعه نامیده می شدند. گرچه آغازتاریخ شیعه را باید از زمان پیامبر جستجو کرد، اما شیعه علی به عنوان یک گروه از زمان جنگ جمل در جامعه اسلامی ابراز وجود کرد. جنگ جمل شکاف عمیقی در جامعه اسلامی پدید آورد. در اسلام گروهی پرهیزگار و زاهد وجود داشتند که علی(ع) نماینده ی ایشان بود. این گروه از حمایت طبقات پایین جامعه و برخی انصار برخوردار بود. انتقام خون عثمان بهانه ای شد تا جلوی فعالیت این گروه که اکنون حکومت را در دست داشتند،گرفته شود. گرچه انگیزه های شخصی در بروز این جنگ مشهود است اما این جنگ باعث آغاز زندگی سیاسی شیعه گردید. در این جنگ سپاه علی(ع) را حزب علی(ع) ، شیعه علی(ع) (العلویه) و مخالفین آنها به نام شیعه عثمان (العثمانیه) نامیده شدند. از جنگ جمل به بعد شیعه علی همه افرادی که علیه عایشه بودند را شامل می شد و این گروه درهم و بر همی از گروههایی بود که به دلایل غیر مذهبی از علی(ع) حمایت می کردند.

واقعیت این بود که این دسته بندی فقط یک دسته بندی سیاسی بود و لزوما هر کس در سپاه علی(ع) بود از نظر اعتقادی هم شیعه نبود.

سالها بعد شیعیان همزمان با ساماندهی موقعیت اسمی خود گروههای شیعه را به 4 بخش تقسیم کردند: الاصفیا « دوستان صمیمی»، الاولیاء«دوستان فداکار»، الاصحاب«یاران»، شرطات الخمیس«طبقه ی برگزیده».

گذشته از پیروان سیاسی حضرت ، ایشان گروهی از افراد غیور و پرحرارت را بعد از خود بجای گذاشت که سوگند خورده بودند «دوست کسانی باشند که علی دوست آنهاست و دشمن کسانی که علی دشمن آنهاست». وجود این گروه است که نشان می دهد چگونه شیعه در پی سالها شکستهای قاطع سیاسی در نهضتش ترتیب بقای خویش را داد.

حضرت علی(ع) در به فاصله ی کمی از شهادتش در خطبه ای کوفیان را به دو گروه با منافع متضاد تقسیم کرد: اول گروهی مومن به او که نه تنها هود را تسلیم او کرده بودند بلکه معتقد بودند باید رهبری مسلمانان از خانه ی پیامبر باشد.

دوم گروهی از رهبران قبیله ای و طایفه ای بودند که اصولا معتقد به حفظ موقعیت اقتصادی و سیاسی خود بوده اند که با استقرار حکومت علی(ع) موقعیتشان با تهدید جدی رو به رو می شد. از این رو نسبت به علی(ع) بی تفاوت و به معاویه متمایل بودند. و منافع و موقعیتهای خود را در معاویه می دیدند. اینان همان طرفداران سیاسی علی(ع) بودند که در ظاهر در سپاه علی(ع) مادند و از آن طرف بر معاویه بر اعطای امتیاز تحت فشار قرار می دادند.

گروه سومی هم باید به این دو گروه اضافه کرد. این گروه طیف وسیعی از یمنی ها وموالی غیر عرب را تشکیل می دادند که از نظر تعداد هم جمعیت زیادی را شامل می شدند. ایشان در ظاهر متمایل به آرمانهای رهبران شیعه بودند ولی از مواجهه با هر خطری گریزان بودند. اینان به هنگام امید موفقیتی در یکی از اهل بیت با شور و هیجان دور جمع می شدند و با کمرنگ شدن این امید او را رها می کردند.آنها فاقد شهامت لازم و ثبات قدم بودند.

در زمان شهادت علی(ع) رهبران قبیله ای در یک طرف ترازو و شیعیان علی(ع) در طرف دیگر بودند و توده ی مردم بین این دو می جنبیدند.  همین گروه سوم بودند که برگ برنده قدرت در کوفه بودند. همین ها بودند که صلح حسن(ع) و واقعه ی کربلا را به وجودآاوردند.

 

منبع: تشیع در مسیر تاریخ،سیدحسین محمد جعفری،ترجمه سیدمحمدتقی آیت اللهی

 

 

 

لنگ لنگان طریقت را ببین                                   مردم دور از حقیقت را ببین

مست مینای ولایت نیستند                                    سرخوش از شهد شهادت نیستند

خیل درویشان دکان آراستند                                  کام خود را تحت نامت خواستند

خلق را در اشتباه انداختند                                    یوسف ما را به چاه انداختند

کیستند اینان رفیق نیمه راه                                   وقت جانبازی به کنج خانقاه

فصل جنگ آمد تماشگر شدند                               صلح آمد لاله ی پرپر شدند

دل به کشکول و تبرزین بسته اند                           بهر عدلت تیغ زرین بسته اند

موجها از بس تلاطم کرده اند                                راه اقیانوس را گم کرده اند

موجها را می شناسی موبه مو                              شرحی از زلف پریشانت بگو

یا علی بار دگر اعجاز کن                                   مشتهای کوفیان را باز کن

 


86/7/11::: 9:25 ص
نظر()